Thursday, May 26, 2005

چه سخت است

چه قدر سخت است ؟ چه قدر سخت است سوختن و به خاكستر نشستن جنگلي سبز را ديد و نتوان هيچ كاري كرد؟ و چه سخت تر است وقتي كه به باد رفتن خاكستر وجود اين جنگل را ديدن. و چه زيباست به بار نشستن درخت عشق را در جايي ديگر با خاكستر وجود يك عاشق.
من پشت چشمان كاغذيني كه هر روز صبح چشمهايم رو به آنها گشوده مي شود دريايي مي بينم. ولي دريايي نه از جنس محبت.دريايي از جنس عشق .دريايي كه قايق قلب عاشق و كوچك من در آن غرق شدو من نابودي و نيست شدن را پذيرايم چون كه در اقيانوس عشق تو غرق شدم.چه قدر خوب شد به ساحل آرامش نرسيدم چرا كه با رسيدن به ساحل شايد طعم شيرين عشقت را از دست مي دادم ولي حالا ..حالا ديگر براي هميشه طعم شيرين تلخ بودن در عشقت را مي چشم.
براي هميشه
blue_love_yass

No comments: