Saturday, February 18, 2006

طوفان


تو مثل لاله پیش از طلوع دامنه ها
که سر به صخره می گذارد
برای من غریبی و پاکی
تو را از وحشت طوفان سخت به سینه می فشارم
عجب سعادت غمناکی

Friday, February 03, 2006


ای عشق نازنین من
باز نیمه شب است .تنها مونس من در این لحظه های تنهایی ,اشک هایی است که به یاد تو بر گونه می ریزم.هیچ چیز نمی تواند تسکینم دهد جز ...و
قلبم درد دارد,اما درد قلبم را با عشق تو به شادمانی تبدیل می کنم.
عشق دل من و تو را متحد ساخته بودو ما نفس خداوند را بر خود احساس می کردیم.
ناله سر مکن دل من!و
خاموش باش دل من
خاموش باش که آسمان ناله هایت را نخواهد شنید.هوا آکنده از فریاد و ماتم است .دیگر جایی برای ناله های تو نیست..خاموش باش .دیگر نه اشباح به نجوای تو اعتنایی می کنند و نه کاروان تاریکی در برابر رویاهای تو درنگ می کنند..خاموش باشد دل من بگذار سپیده دم صبح بدمد.کسی که شکیباست و منتظر صبح می ماند , طلوع خورشید را خواهد دیدوکسی که روشنایی را دوست می دارد روشنایی نیزاو را دوست خواهد داشت.
جبران خلیل جبران
Blue_Lover_Yass