ای عشق نازنین من
باز نیمه شب است .تنها مونس من در این لحظه های تنهایی ,اشک هایی است که به یاد تو بر گونه می ریزم.هیچ چیز نمی تواند تسکینم دهد جز ...و
قلبم درد دارد,اما درد قلبم را با عشق تو به شادمانی تبدیل می کنم.
عشق دل من و تو را متحد ساخته بودو ما نفس خداوند را بر خود احساس می کردیم.
ناله سر مکن دل من!و
خاموش باش دل من
خاموش باش که آسمان ناله هایت را نخواهد شنید.هوا آکنده از فریاد و ماتم است .دیگر جایی برای ناله های تو نیست..خاموش باش .دیگر نه اشباح به نجوای تو اعتنایی می کنند و نه کاروان تاریکی در برابر رویاهای تو درنگ می کنند..خاموش باشد دل من بگذار سپیده دم صبح بدمد.کسی که شکیباست و منتظر صبح می ماند , طلوع خورشید را خواهد دیدوکسی که روشنایی را دوست می دارد روشنایی نیزاو را دوست خواهد داشت.
جبران خلیل جبران
Blue_Lover_Yass
No comments:
Post a Comment